شبروز



اصلا وقتی از در خونه میای بیرون معلوم نیست تا شب چه اتفاقاتی که ممکنه برات نیفته. امروز با اینکه شب قبل خیلی زودتر خوابیده بودم ولی نمیدونم چرا دیرتر از همیشه بیدار شدم. حوالی نه بود که رسیدم دفتر و کتری رو گذاشتم که جوش بیاد. تا جوش بیاد نتایج ران دیروز رو کپی کردم تو اکسل که یه موقع بی هوا بسته نشه بیچاره بشم. آخه تقریبا هر ران دوازده ساعت طول میکشه و شبا وقتی دارم میرم خونه مدل رو ران میکنم و صبحا قبل هر چی نتایج رو میگیرم.
من زیاد یاوه میگم ولی بدجور دلم تنگته. بیا دوباره برات داستان تعریف کنم تا قشنگ تماشات کنم. . . اونموقع سر چارراه طالقانی تو یه برجی دفتر پخش لوازم آرایش زده بودیم. البته دفتر پخش که میگم اسمش یخورده بزرگه و الا فامیل دور یکی از دوستامون یه لاین محصولات بهداشت مو وارد میکرد و توی شهر دیگه پخش میکرد و دید یه عده خرکار دورهم جمع شدیم یه نمایندگی پخش هم گفت ما بزنیم. ینی من تا اونموقع حقیقت فرق اکسیدان رو با خمیر دندون نمیدونستم ولی خب آموزشهای جانانه ای

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

novin101 shahinsalehi663 پیله [ نسبتا سبــز ] فروش برنج عنبر بو در اصفهان (روستای اسفید بخش بام صفی آباد (تاتار توسل ترفند